بهار عسليبهار عسلي، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

بهارزندگيمون

بدون عنوان

1393/8/5 1:18
نویسنده : مامان وبابا
153 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم بهار  سلام.

باز هم با وقفه ایی طولانی اومدم .اشکال نداره مهم اینه ک اومدم .مگه نهچشمکمحبت

از تیر دیگه برات ننوشتم از اون موقع تا حالا وای باورم نمیشه این همه تغییر کرده باشی.این همه که میگم خیلیه مامانی به قول خودت بسرگه(بزرگ).

بذا از آخر بگم .اون چیزایی که یادمه اول بگم.

ازمهر بگم که دنبال مهد میگشتیم و از خ.ش شانسیت روبروی مدرسه یه مهد خوب برات دیدیم.اوایل چقدر بد ازم جدا میشدی التماس میکردی با گریه هات.که نرم ولی بعدش خانم جعفری میگفت که عادت کردی.با بچه ها کلی بازی میکنی . می رقصی و همش تو کلاس بیش دبستانی ها هستی.خلاصه هر ر.ز صبح یه بامبول سذمون درمیاری که مهد نری ولی دیروز و امروز خوب بودی.امروز ظهر دیگه دنبالت اومدم نمیومدی.

بهارم خیلی ناز شدی یه کارایی میکنی که دوست دارم بخورمت.

امروز یکشنبه است.جمعه عصر بود که دست به آب تو لیوانت زدم دادا زدی نقن(نکن) ااا بده.ینی تا تونستم جیغ زدم از ذوق.ار اون روز  هر کار من و بابا که به نظرت زشت میاد داد میزنی ااا بدههه.

از همه تشکر میکنی با مرسی گفتنت.برای همه موقع رفتن بوس میفرستی و میگی بای بای به بابا میگی خدابیس()خداحافظ.دوست تو مهدتم که اسمش امیره همش واسه ما از امیر تعریف میکنی اوایل نمی فهمیدیم ولی الان واضح منظورتو میرسونی باهوش من.

غذا قاشق چاقو برنج تقه تقه .تخمه دکمه.ببوش.همه چی میگی.وقتی لباس تنت می بوشم میدویی بیش بابا که خوسدیله(خشگله).ههنوزم عاشق آب بازی و سرسره ات هستی با این دو کار بیچارمون کردی.

کلی شعر بلدی تاب تاب عباسی رو که بدون کمک من میخونی.چشم چشم دو ابرو و یه توب دارم و توبولویم توبولو رو با کمک من میخونی .کتاباتم که قشنگ توضیح میدی.کلا همه چیزت راضی کنندست اما باید بهتر هم بشی.احساس میکنم مهد خیلی برات خوبه خیلی از اموزشهایی که من نمیتونم بهت بدم اونجا انجام میدن.

خاله مریم که خیلی هواتو داره .اینقد اونجا خاله داری که توی خونه هم به من میگی اله.

قربونت برم به همه خانمها هر جا ببینی میگی هانوووم به اقایون هم میگی عمو یا اقا.

راستی کره هوشت رو دیگه کامل میچینی.اکثر شکلارو هم میشناسی به دایره میگی دایی.

راستی خودت به صورت خودجوش جیش داشته باشی میگی البته ناگفته نمونه که این از اموزشای مامان اعظمه که تابستون خیلی تلاش کرد یاد بگیری.

راستی بگم که همه این کارا رو توی یک سال و  8 ماهگی انجام میدی تو مهد میگن خیلی باهوشی هر چی میگیم تکرار میکنی.

بار فتارات همه میگن دو سال  بیشتر داری قذبونت بذم امروز دقیقا یک سال و 8 ماه و 17 روز داری.

 

پسندها (1)

نظرات (0)